درجا زدن در زندگی قطعا یکی از بزرگترین عوامل پیشروی و پیشرفت ما خواهد بود. انسان ها برای به جلو رفتن نیاز به تغییر و مبارزه با درجا زدن دارند هر چند که این کار برای برخی جسارت بسیاری نیاز دارند و ما در گروه موفقیت شادمگ به شما کمک میکنیم تا روش های موثر برای
رهایی از درجا زدن در زندگی را یاد بگیرید.
از تله درجا زدن خارج شوید
خیلی خیلی مهم هستش که ما چه باور های مثبت رو در خودمون داریم و با چه باورهایی زندگیمون رو پیش میبریم هر چقدر ما بتونیم باورهای مثبتتری رو در خودمون نهادینه کنیم،که همیشه رو به پیشرفت باشیم و از تله درجا زدن در زندگی خارج شویم.
مطمئناً انگیزه و اشتیاق بیشتری میگیریم، برای حرکت کردن و رسیدن به اون خواستههای که داریم پس در واقع میتونیم این رو بگیم که باورهای مثبت یک اشتیاقی رو در ما به وجود میاره تا بتونیم به صورت خود جوش زندگیمون رو پیش ببریم.
در کنار باورهای که برای خودمون ایجاد میکنیم اگر بیایم تخیل درستی از آینده داشته باشیم یک ترکیبی رو به خودمون هدیه میدیم که این ترکیب باعث میشه سریعتر از هر زمانی به سمت اهدافمون بریم و اشتیاق و خودجوشی عالی رو در درونمون به وجود میاریم،
پس ما بایستی یاد بگیریم که ترکیبی از باورهای مثبت و تصویر درست از آینده داشتن رو برای خودمون بسازیم تا بتونیم خود جوش باشیم البته در کنار این موضوعات هیچ وقت نباید داشتن یک هدف واقعی و پیدا کردن اهداف واقعی رو نادیده گرفت در واقع هدف گذاری به تنهای اصولی داره،
که بایستی او ن اصول رو یاد بگیریم و وقتی بیایم به صورت درست این اضول رو در زندگمون به کار ببندیم به واسطه هدف واقعی که برای خودمون انتخاب میکنیم ما به صورت کاملاً خود جوش به سمت هدفمون حرکت میکنیم،
چون هم از مسیرمون آگاه میشیم هم از هدفی که داریم برای درک بهتر به شما پیشنهاد میکنم که داخل دوره هدف گذاری با ما همراه باشید تا بتونید یک پکیج کامل رو از هدف و خودجوشی دریافت کنید هدف ما در زندگی بایستی این باشه که خودمون رو تبدیل به منبع کنیم تا بتونیم به صورت همیشگی اون موضوع رو در وجودمون داشته باشیم.
علایم درجا زدن در زندگی
کسل هستید و چیزی برای مبارزه و به چالش کشیدن ندارید
وقتی کارهایی را انجام میدهیم که در راستای خواستهها یا شخصیتمان نیستند، کسالت و خستگی اجتناب ناپذیر است. من شغل بسیار عالی در بازاریابی داشتم، اما در نهایت احساس کردم دیگر چیزی مرا به چالش نمیکشد و کم کم از کارم بدم آمد.
همان زمان بود که تصمیم گرفتم دنبال رویایم بروم و مشاور و مربی زندگی بشوم. و حالا حرفهای دارم که واقعا به من انگیزه میدهد.
اگر احساس خستگی و بطالت کردید، بخشهایی از زندگیتان را که درمسیر خواستههایتان نیستند بررسی کنید. سپس خطر کرده و به زندگی که واقعا میخواید نزدیکتر شوید. اینکار هراس انگیزترین کاریست که تا به حال انجام دادهاید، اما پیامدش ارزشش را دارد. و ضمنا اگر در موقعیت فعلیتان ناراضی هستید، پس چه چیزی برای از دست دادن دارید؟
احساس گیجی و درجا زدن میکنید
همه ما جاهایی در زندگی احساس گیجی را تجربه کرده ایم. احساس میکنیم توان ایجاد هیچ تغییری را نداریم و این باعث میشود کارهای دیگران برایمان بسیار جذاب جلوه کند. من حس میکردم در زندگی گروهی و مخرب گیر کردهام. توسط آدمهای سمی و خطرناک احاطه شده و روابطم اجحاف آمیز بودند. احساس میکردم انتخابی بجز همان زندگیم ندارم.
اما راز پنهانش اینجاست که: ما بینوا و عاجز نیستیم، قدرت حرکت داریم و میتوانیم زندگیمان را تغییر دهیم.
در نهایت به این درک رسیدم و شروع کردم به برداشتن قدمهای کوچک در مسیر زندگی دلخواهم. به جای اینکه از خودم توقع داشته باشم همه چیز را به سرعت تغییر دهم، با خودم توافق کردم که تغییرات کوچک و منظم در زندگیم ایجاد کنم.
عادات سالمتری را انتخاب کردم، با افراد مضر زندگیم قطع رابطه کردم و در پایان تغییرات کوچک و جزئی منجربه یک زندگی کاملا جدید شدند. کلید موفقیت، وفادار ماندن به ادامه مسیر است.
مضطرب هستید
اضطراب نتیجه رفتار و شراکت در چیزهایی است که در راستای خواستههای واقعیمان نیستند. من پیش از اینکه شغلم را تغییر دهم، بینهایت اضطراب داشتم.روزهایی بودند که حتی تایپ کردن برایم دشوار بود چون خیلی مضطرب بودم. بدنم کنترلش را از دست داده بود و داشتم تباه میشدم. استرس را مسبب اضطرابم میدانستم و فکر میکردم از عواقب حجم زیاد کارم است.
درحقیقت، فقط شغلم نامتناسب با روحیه من بود و بدنم هم داشت به آن واکنش نشان میداد. وقتی اضطرابتان زیاد است، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید گوش دادن و توجه به بدنتان است. ببینید بدنتان در آن لحظه به چه چیزی نیاز دارد، شاید استراحت میخواهد، به حرکت نیاز دارد یا شاید هم مدیتیشن.
هرکاری که برای آرامش اعصابتان لازم است انجام دهید. وقتی اضطرابتان برطرف شد، شروع کنید به ریختن برنامهای برای رها شدن از این موقعیت مضر و زهرآگین.
احساس ناامنی میکنید
ما همیشه قادر نیستیم بپذیریم که نیازهایی داریم، یا آگاه نیستیم که نیازهایمان برطرف نمیشود. اگر در رابطهای هستید که طرف مقابلتان به اندازهای که نیاز دارید ازشما حمایت نمیکند، مطمئنا علامت این است که درحال از پادرآمدن هستید.
این کاملا درست و بهجاست که در رابطهتان نیازهایی داشته باشید. با نادیده گرفتن نیازها و خواستههای خودتان، به خودتان اعلام میکنید که مهم نیستند و این راهی حتمی و قطعی برای ضربه زدن به عزت نفستان است و هرچه زودتر نیاز به تغییر مسیر دارید.
بفهمید که نیازهای شما وجود دارند، سپس فرصت را دریابید و با نیازهایتان ارتباط برقرار کنید. باید بدانید که با تصدیق نیازهایتان راحتتر خواهید بود و تنها راهش هم تمرین است.
میدانید که چیزی غلط است
اگر حس میکنید موقعیتی که در آن هستید درست نیست، احساستان را پس نزنید. به درونیافتههایتان گوش دهید. اگر چیزی حس خوبی به شما نمیدهد، معمولا خوب هم نیست. اگر نسبت به خیلی چیزها همین حس ناخوشایند را دارید، وقت بگذارید و جاهایی از زندگی را که درحال تحلیل بردن شماست کشف کنید و انعکاسش را روی اهداف و آرمانهایتان ببینید؛ آیا مسیری که درحال حاضر میروید شما را به این اهداف نزدیک میکند؟
چیزهایی را که شما را در جریان خواستههایتان قرار نمیدهد لیست کنید و برنامه عملی برای شروع یک زندگی واقعی که دوستش دارید بریزید. خودتان را با تغییرات بزرگ از پا درنیاورید، در عوض گامهای کوچک و شدنی بردارید که شما را به جایی که میخواهید برساند.
با ارزش واقعی خودتان رابطه برقرار کنید و با وقت گذاشتن برای توجه به افکارتان به صدای درونتان گوش دهید؛ بدون هیچ نفوذ بیرونی. شما لایق این هستید که عاشق زندگیتان باشید.
رهایی از در جا زدن و عدم پیشرفت در کار و زندگی
سندرا فورد والستون (Sandra Ford Walston)، معروف به متخصص شجاعت (Courage Expert) و نوآور StuckThinking، مشاور آموزشی، مربی، سخنران و مربی شجاعت است. تخصص سندرا به او اجازه میدهد که بر شناخت و تفسیر رفتارهای شجاعت، رهبری شجاعانه و شخصیت افراد و سبک رهبری تمرکز کند. او نویسنده بین المللی آثار پرفروشی مانند COURAGE، STUCK و FACE IT است، که در مجلات Chief Learning Officer ،Training & Development و Strategic Finance به چاپ رسیدهاند. سندرا مدرک MBTI و Enneagram را داراست و در دانشگاه دنور تدریس میکند. وبسایت او www.sandrawalston.com است.
در دورههای دشوار اقتصادی، احساس درجا زدن معمول است. درجا زدن در کار، در یک شغل اشتباه، گیر کردن در یک شرکت در شرف ورشکستگی یا ماندن در صف افراد بیکار. اما وجود شرایط ناخوشایند اقتصادی، صرفا به این معنی نیست که شما باید درجا بزنید و آن را توجیه نمیکند.
درواقع، درجا زدن در کار، عموما ارتباط زیادی با شرایط اقتصادی ندارد و بسیاری از ما بدون اینکه بدانیم، در جایی گیر کردهایم. در اینجا 5 مورد اصلی برای اینکه چرا افراد پیشرفت نمیکنند و درجای خود میمانند و راهکارهایی برای رهایی از آن را بررسی میکنیم:
1. عدم ثبات و بلاتکلیفی
این مورد به دفعات در کار ما فرسایش ایجاد کرده و بر رویمان تاثیر میگذارد و ما حتی متوجه اتفاقی که میافتد نیستیم. ما قضایا را متهم میکنیم، به خودمان شک میکنیم و در جایمان میمانیم!
ناپایداری، باعث ایجاد چرخهای از دردها و رنجهای غیر ضروری میشود؛ ابتدا با قدمهای نامرئی پیش میآید، تا جایی که ما به خودمان میآییم و متوجه میشویم هر روز زندگیمان از روز قبل متزلزلتر است. فقط نفس شما، به اشتباه معتقد است که وقتی از در خانه به سمت محل کارتان میروید، برنامه واقعی و از پیش تعیین شده دارید.
چرا این اتفاق میافتد؟ نفس برای حصول اطمینان تلاش میکند. فقط با پذیرفتن مسئولیت خودتان، میتوانید خود را از چنگال تزلزل و بلاتکلیفی برهانید. مسئولیتپذیر ماندن شما، مستلزم پذیرش مسئولیت تمام اتفاقهای زندگی و باور آن است. به عبارت دیگر، پذیرش مسئولیت زندگی شما، فقط مختص شماست و نه هیچ کس دیگر.
مانع: عدم اطمینان
اقدام شجاعانه برای رهایی از درجا زدن در زندگی : 100٪ مسئولیت زندگی خود را بپذیرید
2. آیا شما به کمبودها و اشتباهات خود اعتراف می کنید؟
برای مثال، اگر شما درباره موضوعی اطلاعات کافی نداشته باشید، آیا به شیوه فریبندهای که وجههتان را حفظ کند به آن پاسخ میدهید؟ پاسخ صادقانه و اعتراف به ندانستن، اعتراف به ضعفتان است.
اعتراف، زمانی که در زمان مناسب و با قصد مثبت انجام شود، برای روح خوب است. این روند به ما کمک میکند تا حقیقت را بهتر درک کنیم. ما مسئولیت آنچه را که برای روحمان اتفاق میافتد، میپذیریم و خطاهایی را که انرژی مضر و خطرناک جذب و جمعآوری میکنند، شناسایی میکنیم. به عبارت دیگر، ما به تاثیر پذیری خود پایان میبخشیم و با آرامش و عزت نفس بالا، ضعف و شکنندگی خودمان را نمایان میکنیم.
ضعف به شکلهای مختلفی وجود دارد، نارضایتیهای خود را بشناسید، بیاموزید چه طور از شکستهای گذشته عبور کنید و دیگران را بازی ندهید. دکتر دیوید آر هاوکینز (David R. Hawkins, M.D., Ph.D) در کتاب حقیقت در مقابل دروغ (Truth vs Falsehood) مینویسد: “زمانی که ما ضعفمان را میپذیریم، دیگران نمیتوانند از آن ناحیه به ما ضربه بزنند و در نتیجه، ما از نظر احساسی کمتر آسیب پذیر خواهیم بود و احساس امنیت بیشتری خواهیم کرد.”
مانع: تاثیر پذیری
اقدام شجاعانه برای درجا زدن در زندگی : نقطه ضعف و آسیب پذیری خود را نشان بدهید
3. تغییر می تواند ترسناک باشد
تغییر ما را از حیطهای که میشناسیم دور میکند و آن اینرسی که ما را در فعالیتهای بینتیجه نگاه میدارد، در مقایسه با آن، احساس امنیت بیشتری میدهد. اگر ترس مانع پیشروی شما میشود، برای مقابله با آن، به دنبال شروع پروژه سختی باشید.
قبل از اینکه وارد آن بشوید، کمی مکث کرده و به عقب نگاه کنید. عادت به بازگشت و فکر کردن، تصویری واضحتر از آنچه شما باید برای رسیدن به جایی که مد نظرتان است انجام دهید، ارائه میکند. این فرصت توام با تفکر، بصیرت و ژرفبینی را فراهم میکند که معایب و مزایا را نسبت به هم بسنجیم و تصمیم بهتری بگیریم.
مانع: ترس
اقدام شجاعانه: پروژهای سخت را بپذیرید
4. شما وقتی به خودتان شک می کنید، درجا می زنید
در این مورد، ابراز قاطعانه شجاعت شما، تواناییتان در رسیدن به استانداردهای بالاتر است. ناکامی در به چالش کشیدن خودمان تا رسیدن به استانداردهای بالاتر، باعث میشود از پتانسیلهای ناشناخته خودمان بیخبر بمانیم.
به عبارت دیگر، همهی ما پتانسیلهای ناشناختهای داریم و اگر به استانداردهای شخصی خودمان نرسیم، هرگز نخواهیم توانست از عدم خود باوری که تلاشهای ما را برای آشکار کردن آن پتانسیل تضعیف میکند، رهایی بیابیم. اگر ما نتوانیم با شجاعت از پس این موقعیتها بربیاییم، این عدم خود باوری، ما را برای یک عمر سرجایمان نگه میدارد.
مانع: عدم خود باوری
اقدام شجاعانه: ایجاد استانداردهای بالاتر
5. آیا به دنبال چیزی که برای شما بهتر است، هستید؟
یا صرفا خواستههایتان را تا نقطهای که از عواقبشان رنج ببرید دنبال میکنید؟ دکتر دیوید هاوکینزدر کتاب فراتر از سطوح آگاهی (Transcending the Levels of Consciousness) مینویسد: “رنج کشیدن از آنجا نشات میگیرد که روح تعلل میکند و نفس بر راه خود اصرار میورزد.”
همه ما آرزوهایی داریم که بر حسب احساسات، روحیات و حالات فیزیکی شکل میگیرند. اصل کلیدی برای رهایی از خواستههای مضر و خطرناک، شناخت آنها و خطاها و لغزشهایی که سبب میشوند، به جای انکار کردنشان است. مهاجرت از انکار ورزیدن، نیازمند این است که با انجام یک تمرین ذهنی، عمیق ترین سطح ذهنتان را به چالش بکشید.
با یک روند فکری ساده، سناریوهایی که باعث میشوند شما درجا زدن در زندگی را تجربه کنید و درجا بزنید را آشکار کرده و بنابراین میتوانید سناریوها را بازنویسی کنید. این فیلمنامههای درجه ب که توسط نفس ساخته شده، اعتقادات شما درباره خودتان، دیگران و جهان هستی را مشخص میکند.
6. ناظر نمایشنامه خودتان باشید
به نمایشنامهها به عنوان یک جریان عمقی و زیرموج که باعث فرسایش خاک بارور خود واقعی شما میشود نگاه کنید. در بسیاری از نمایشنامههای فیلمهای درجه ب، شجاعت به نفع انکار کنار میکشد. اینکه بتوانید ناظر نمایشنامه خودتان باشید، به تلاش نیاز دارد. لغزیدن در دره ابدی انکار همیشه سادهتر از این است که نورافکنها را به سمت خودتان بچرخانید و توجه همگان را به خود جلب کنید و الگوی ناخودآگاهتان را بشناسید.
اما با شناخت این الگوها، شما “مالک” آنها میشوید و میتوانید تاثیرشان را بر دیگران مشخص کنید. بعد از ترک انکار، شما میآموزید که چطور یک زندگی پر استرس ساختهاید و در نهایت، چطور میتوانید الگویی که آن استرس را ایجاد کرده، بشکنید و از آن رهایی یابید. چطور این را آغاز میکنید؟
7 . برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید
قدم اول این است که بیاموزید به سرعت شرایط بد را ترک کنید. بعد، میتوانید به جای اینکه شادیتان را در آرزوهای دور و دراز آینده تصور کنید، بر احتمالات ناشناخته در زمان حال تمرکز کنید. آیا شما نسبت به پذیرش نارضایتی، بیمیل نیستید؟
مانع: انکار
شجاعت اقدام: به سرعت از موقعیتهای بد خارج شوید
بسیاری از افراد هستند که علی رغم تمام تلاشهایی که میکنند، در زندگی پیشرفتی ندارند و در جا میزنند. در این شرایط بسیاری به خود شک میکنند. شک کردن به خود در شرایطی خوب است که تنها دریابید اشکال کار کجاست و از کدام توانایی و استعداد خود به خوبی استفاده نکردهاید، نه اینکه به توانمندیهای خود برای موفقیت شک کنید.
در این صورت است که علت درجا زدن خود را درخواهید یافت. زمانی هم که علت مشکلی مشخص گردد، نیمی از مشکل حل گردیده است!
علت عدم پیشرفت و درجا زدن در زندگی چیه؟
۱۰ ترسی که باعث درجا زدن در زندگی می شود
ترس هایتان در مورد هر چه که باشد – از روابط عاطفی و شغل گرفته تا مرگ و رنج و درد – خارج نشدن از حاشیه ی امن خود و ماندن در آن، جز یک زندگی محدود و کوچک دستاوردی برایتان نخواهد داشت.
در حقیقت، آدم های زیادی هستند که هر چه در توان دارند انجام می دهند تا مبادا شرایطی رخ دهد که دچار اضطراب شوند، در حالی که همین مسأله در واقع باعث افسرده شدن آن ها می شود. تلاش های آن ها برای داشتن آرامش و راحتی و جلوگیری از هر گونه اضطرابی، تأثیر عکس دارد. چنین افرادی زندگی خسته کننده و محتاطانه ای دارند که خالی از هر گونه ریسک و هیجانی است، یعنی همان چیزهایی که همه ی ما به آن ها نیاز داریم تا در زندگی خود واقعاً احساس زنده بودن کنیم.
۱- تغییر
ما در دنیایی زندگی می کنیم که هر لحظه در حال تغییر است و این تغییرات حالا نسبت به گذشته با سرعت بیشتری هم در حال وقوع است. با این حال، بسیاری از افراد از تغییر ترس دارند و به همین دلیل، در برابر آن مقاومت می کنند.
اما این ترس می تواند باعث از دست رفتن فرصت های خوبی شود که بر سر راه شما قرار می گیرند. شما با دوری از تغییر در واقع خود را در معرض خطر گرفتار شدن به رخوت و روزمرگی قرار می دهید.
۲- تنهایی
ترس از تنهایی گاهی می تواند باعث درجا زدن در زندگی شود. فرد در برابر تنها زندگی کردن مقاومت کند یا حتی روابط مضری را ادامه دهد. به علاوه، ترس از تنهایی می تواند باعث استفاده ی افراطی از شبکه های اجتماعی تا جایی شود که فرد روابط رو در رو و واقعی خود را از دست دهد.
گرچه بهتر است تا حد ممکن از تنهایی دوری کنیم (چرا که تحقیقات نشان داده به اندازه ی مصرف سیگار برای سلامت ما مضر است)، اما هرگز فراموش نکنید که شما باید فقط با افراد سالم معاشرت کنید و تعاملات اجتماعی سالمی داشته باشید.
۳- شکست
یکی از شایع ترین ترس ها در دنیا، ترس از شکست است. شکست خوردن از نظر بعضی افراد مسأله ی خجالت آوری است و ممکن است این فکر را در آن ها تقویت کند که توانایی انجام کاری را ندارند.
به علاوه ممکن است فقط زمانی دست به کاری بزنند که موفقیت شان در آن تضمین شده باشد. این مسأله در نهایت باعث می شود همه ی درس ها و فرصت های زندگی که ممکن است به موفقیت شما کمک کنند را از دست دهید.
۴- رد شدن
بسیاری از افراد تنها به خاطر ترس از طرد و رد شدن، از انجام کارهایی مثل آشنایی با افراد جدید یا تلاش برای برقراری یک رابطه ی عاطفی جدید خودداری می کنند. حتی بعضی افرادی که سال ها از ازدواج شان می گذرد از اینکه چیزی از همسرشان بخواهند امتناع می کنند، چون تصور می کنند که جواب او منفی خواهد بود.
فرقی نمی کند از این می ترسید که به کسی که از او خوش تان آمده ابراز علاقه کنید یا اینکه از رئیس تان درخواست اضافه حقوق کنید، ترس از طرد و رد شدن می تواند شما را از پیشرفت در زندگی بازدارد. در تلخ بودن حس رد شدن شکی نیست، اما تلخی آن به اندازه ی از دست دادن یک فرصت نیست.
۵- عدم قطعیت
آدم ها اغلب از ترس عدم قطعیت، از امتحان کردن چیزهای متفاوت خودداری می کنند. جدا از این، هیچ تضمینی وجود ندارد که انجام یک کار جدید، زندگی را بهتر خواهد کرد.
اما خودداری از تجربه ی چیزهای جدید و متفاوت، رخوت و رکود را حتمی خواهد کرد. فرقی نمی کند از این می ترسید که شغل جدیدی را شروع کنید یا اینکه برای زندگی به شهر جدیدی بروید، هرگز اجازه ندهید ترس از عدم قطعیت شما را از قدم برداشتن به جلو باز دارد.
۶- وقوع یک اتفاق بد
متأسفانه وقوع اتفاقات بد یک حقیقت اجتناب ناپذیر است. گاهی هم ترس از یک سرنوشت شوم، آدم ها را از لذت بردن از زندگی باز می دارد و دچار درجا زدن در زندگی می کند.
شما همیشه نمی توانید جلوی وقوع اتفاقات بد را بگیرید. اما اجازه ندهید این ترس شما را از تجربه ی تمام و کمال یک زندگی ارزشمند که مملوء از اتفاقات خوب هم هست، باز دارد.
۷- صدمه دیدن
وقتی بچه بودید حتماً پدر و مادرتان یا یک بزرگ تر قابل اعتماد به شما یاد داد قبل از اینکه از خیابان بگذرید هر دو طرف را نگاه کنید تا صدمه ای نبینید. اما ترس از صدمه دیدن در اغلب موارد باعث می شود بیش از حد از خودمان مراقبت کنیم.
ترس از تجربه ی احساسات ناخوشایند و زخم های عاطفی ممکن است شما را از برقراری روابط عمیق و هدفمند باز دارد. یا ممکن است مانع از آسیب پذیری شما در محیط کارتان شود. اما بدون هیچ ریسک عاطفی ای، پاداشی هم در کار نخواهد بود.
۸- قضاوت شدن
میل به پذیرفته شدن و دوست داشته شدن از طرف دیگران، حسی طبیعی است. اما ترس از قضاوت شدن می تواند مانع از این شود که خود واقعی تان باشید.
حقیقت آن است که بعضی آدم ها تحت هر شرایطی قضاوت بی رحمانه ای نسبت به شما دارند. اما تنها راه برای اینکه بتوانید بهترین زندگی ممکن برای خودتان را داشته باشید این است که مطمئن باشید آنقدر از نظر روحی قوی هستید که بتوانید طبق ارزش های خودتان زندگی کنید.
۹- کافی نبودن
یکی دیگر از ترس هایی که آدم های زیادی برای درجا زدن در زندگی گرفتار آن هستند این است که به اندازه ی کافی خوب نباشند. اگر فکر کنید که به اندازه ی کافی خوب نیستید، ممکن است کمتر از توانایی واقعی تان عمل کنید. یا ممکن است تلاشی که برای امتحان و اثبات ارزش خودتان می کنید، شما را تبدیل به شخص کمال گرایی کند.
ترس از کافی نبودن می تواند تا عمق وجود ما ریشه کند. گرچه رو به رو شدن با این ترس کار دشواری است، اما نباید دست از تلاش برندارید، چرا که تا زمانی که احساس نکنید لیاقت موفقیت را دارید، هرگز به موفقیت نخواهید رسید.
۱۰- از دست دادن آزادی
این ترس تا حدی می تواند مفید و سالم باشد، اما اگر شما را از پیشرفت در زندگی باز دارد، تبدیل به یک مشکل می شود. برای بسیاری از افراد، ترس از دست دادن آزادی به یک پیشگویی خود محقق کننده تبدیل می شود.
برای مثال، کسی که می خواهد زندگی آزادی داشته باشد ممکن است از قبول شغلی که درآمد ثابتی دارد خودداری کند. در نتیجه، ممکن است آزادی ای که به دنبال ثبات مالی ایجاد می شود را از دست دهد. بنابراین باید در نظر بگیرید که از ترس از دست دادن بعضی آزادی های خاص، خودتان را از چه چیزهایی محروم می کنید.