هدف گذاری در زندگی مانند داشتن انگیزهای برای زندگی است. اگر هدف گذاری نکنید و به دنبال راهی برای موفقیت نباشید پس وقت و زندگی خود را تلف کرده اید. گروه موفقیت شادمگ نکات خوب و موثری را برای هدف گذاری در زندگی به شما متذکر شده است. با ما همراه باشید.
چگونه هدف گذاری در زندگی کنیم؟
شاید تا به امروز در کلاسهای مختلفی شرکت کرده باشید و کتابهای مختلفی را مطالعه کرده باشید اما واقعیت ماجرا این است که تا شروعی نباشد و شکی نباشد عملا در هدف گذاری توفیقی کسب نخواهید کرد. قبل از هر اقدام به پرسشهای زیر پاسخ دهید. ( سال و ماه را خود مطابق نیازتان در نظر بگیرید. )
۱. سال گذشته خود را نوشته و آن را دقیق بررسی کنید ، چه کاری کردهاید که به آن افتخار میکنید؟ چه اقداماتی انجام دادهاید که باعث ناراحتی و پشیمانی شما میشود؟
۲. در سال اخیر که گذراندهاید چه اتفاقات و عادات مثبتی در شما رخ داده است؟ چه عادات منفیای وجود دارند که باید از آنها جدا شوید؟
۳. چه کارها و اقداماتی مهم هستند که باید برای آنها زمان بگذارید؟
۴. حالا خودتان را تصور کنید که در پایان سال جدید هستید ، چه تغییراتی کردهاید؟ سوالات بالا را در خود جدید در سال آتی از خودتان بپرسید.
۵. حتما در ذهن خود از خود یک آدم ایده آلی را تصور کردهاید. حال برای تبدیل شدن به آن تغییرات معکوس باید چه اقداماتی را انجام دهید؟
۶. شما قرار است در سال جدید تغییراتی را در حرفه ، کار ، آموزش و روابط و زندگی خود ایجاد کنید. آنها چه هستند؟
۷. بیایید فکر کنیم امسال ، آخرین سال زندگی باشد ، چه کارهایی برایمان در اولویت هستند تا انجام شوند؟
چگونه برنامه ریزی کنیم تا به اهداف خود برسیم؟
اهمیت برنامه ریزی کسبوکار آنچنان زیاد است که نمیتوان آن را به مغز قدیم واگذار کرد. بنابراین پیشنهاد ما این است که نهتنها از مشاوره افراد باتجربه و متخصص استفاده کنید، بلکه حتما بخشی از اصول مدیریت و کنترل پروژه را بهکار ببندید چراکه اثربخشی آنها در تهیه برنامهها اثبات شده است. طبق این اصول باید گامبهگام اطلاعاتی را تولید کنید و آنها را با هم جمع کنید تا به یک برنامه منسجم برسید.
پس از انجام این مراحل و در صورت تمایل میتوانید با استفاده از نرمافزارهای مرسوم مثل MS-project یا Primavera، برنامه را در قالب یک جدول منسجم تنظیم کنید تا کار شما بهشدت آسانتر شود. در ادامه گامهای رسیدن به برنامه را به شکلی ساده شده برای شما توضیح میدهیم. برای اطلاعات بیشتر میتوانید در خصوص برنامه ریزی و مدیریت پروژه مطالعه کنید.
گام ۱. اهداف خود را در قالب «اقلام قابل تحویل» یا Deliverables خرد کنید
هنگام انجام دادن این کار، مشخصات هر قلم را تعیین کنید. مثلا اگر هدف شما ساختن یک واحد آپارتمان اداری است، برخی اقلام قابل تحویل به شکل زیر خواهند بود:
آپارتمان: پنج طبقه، هر طبقه تک واحدی به مساحت 250 مترمربع، هر واحد دارای ۴ پارکینگ و …
زمین: ۴۰۰ مترمربع، دونبش، نزدیک به شکل مربع و …
نقشه ساخت: دارای تاییدیه شرکا و شهرداری، شامل محاسبات بار و ابعاد و …
سقف اول: ارتفاع ۴ متر، از نوع تیرچه بلوک و …
آجر: سفالی سوراخدار، ۱۰ تن و …
گام ۲. چه فرایندی باید طی شود؟ دستورالعمل انجام هدف گذاری در زندگیچیست؟
در مثال آپارتمان، این موارد ممکن است به شکل زیر باشند:
آپارتمان: فرایند ساخت. دستورالعمل وزارت راه و شهرسازی به شماره (فلان).
زمین: فرایند خرید. آیین نامه معاملات شرکت، دستورالعمل تملک اموال. مصوبه هیئت مدیره.
نقشه ساخت: فرایند طراحی. نرم افزار اتوکد، نظامنامه ایمنی ساختمانها.
سقف اول: فرایند ساخت. دستورالعمل اجرای سقف تیرچه بلوک شماره (فلان).
آجر: فرایند خرید. آیین نامه معاملات شرکت، استاندارد شماره (فلان).
گام ۳. مسئولیت تحقق هر یک از اقلام قابل تحویل برعهده چه کسی است؟ دقیقا تعیین کنید
در اینجا باید منابع انسانی و نیروی کار خود را تعیین کنید. ممکن است شغل بعضی از نیروهای خود را تغییر دهید یا نیروهای جدیدتری جذب کنید. ممکن است برخی کارها را به افراد یا شرکتهای دیگر، برونسپاری کنید. در مثال ما، این موارد ممکن است به شکل زیر باشند:
آپارتمان: مدیرعامل، پیمانکار ساخت.
زمین: معاون توسعه.
نقشه ساخت: مشاور طراحی.
سقف اول: پیمانکار ساخت.
آجر: واحد تدارکات.
گام ۴. هریک از اقلام در چه مدت زمانی و چه تاریخی باید تامین یا تکمیل شود؟
این کار را با رعایت ترتیب پیشنیازی اقلام قابل تحویل، انجام دهید. مثلا خرید زمین پیشنیاز ساخت آپارتمان است و طراحی نقشه ساختمانی، پیشنیاز ساخت سقف اول است. بنابراین تاریخ شروع هر یک از اقلام، بعد از تاریخ پایان اقلام پیشنیازی است. تاریخ شروع و پایان تامین هریک از اقلام را تعیین کنید. در مثال آپارتمان با فرض اینکه تاریخ شروع کار 1399/04/01 است، این موارد ممکن است به شکل زیر باشند:
آپارتمان: 730 روز، پایان 1401/04/01. پیشنیازها: زمین، نقشه ساخت، پیمانکار و…
زمین: 62 روز، پایان 1399/06/01. پیش نیازها: ندارد.
نقشه ساخت: 91 روز، پایان 1399/09/01. پیشنیازها: زمین.
سقف اول: 60 روز، پایان 1399/11/01. پیشنیازها: زمین، نقشه ساخت.
آجر: 30 روز، پایان 1399/12/01. پیشنیازها: سقف اول.
گام ۵. نتایج گامهای ۱ تا ۴ را کنار هم بنویسید تا یک «فعالیت» تعریف شود
میتوانید جملهبندی هر یک از فعالیتها را خلاصه کنید و توضیحات کامل را در جای دیگر اضافه کنید. البته نرمافزارهایی که قبلا معرفی کردیم کار شما را خیلی سادهتر خواهند کرد. مثلا:
ساخت آپارتمان اداری ۵ طبقه با مسئولیت مدیرعامل و پیمانکاری شرکت (فلان)، طبق دستورالعمل …
خرید زمین ۴۰۰ مترمربعی دونبش با مسئولیت معاون توسعه، طبق آییننامه …
طراحی نقشه ساخت توسط مشاور طراحی در فرمت اتوکد، طبق نظامنامه …
اجرای سقف اول از نوع تیرچه بلوک توسط پیمانکار ساخت، طبق دستورالعمل …
خرید ۱۰ تن آجر سفالی سوراخدار، توسط واحد تدارکات، طبق استاندارد …
گام ۶. برای کنترل برنامه و هریک از فعالیتها شاخص کلیدی عملکرد(KPi) تعریف کنید
برنامهها نیاز به ارزیابی و اصلاح دارند، بنابراین باید به شکل دورهای نسبت نتایج حاصل به منابع مصرفی را محاسبه کنید. شاخصهای واحد دار(مثل مساحت) و شاخصهای نسبتی(مثل درصد)، به شما کمک میکنند پیشرفت برنامه را کنترل و اصلاح کنید. اغلب شاخصهای کلیدی عملکرد یا kpiها، درصدی یا مقایسهای هستند و هرچه این عدد بیشتر باشد، عملکرد بهتری اتفاق افتاده است.
علاوه بر زمان، هزینه صرف شده در برابر پیشرفت حاصل شده نیز یکی از مهمترین پارامترها در محاسبه شاخص کلیدی عملکرد است. با استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد، کمیت و کیفیت اجرای برنامه را کنترل کنید و اصلاحات لازم را در هدف گذاری و برنامه ریزی ها اعمال کنید.
10 گام فوق العاده تا هدف گذاری در زندگی و برنامه ریزی اهداف
تا الان با پرسشها و پاسخهای بالا اهداف خود را تا حدی شناسایی کرده، مورد بررسی قرار دادهاید و راه هدف گذاریتان به حدی هموار شده، ابتدا توصیه میشود پادکست برنامه ریزی و هدف گذاری را در همین رابطه گوش دهید و سپس به 10 گام فوق العاده تا هدف گذاری میپردازیم :
۱. ابتدا هدف هایی که دارید را یادداشت کنید
قبل از اینکه بخواهیم بقیهی مراحل را پیش ببریم، نیاز است که لیستی از کارهایی که قرار است در سال آینده انجام بدهیم را یادداشت کنیم. این کار به ادامهی مسیر برنامه ریزی کمک زیادی میکند.
۲. جدا نکردن اهداف مرتبط و تاثیر آن بر هدف گذاری در زندگی
در لیستی که تهیه کردید امکان دارد بعضی از کارها و اهداف بهم مرتبط باشند مثلا یکی از اهدف زندگی شما این است که در سال جدید چندین کتاب بخوانید و هدف دیگرتان این است که کافههای جدید زیادی تنهایی و یا با دوستانتان بروید. در اینجا میتوانید این دو هدف را با یکدیگر ادغام کرده در واقع شما میتوانید زمانهایی که به کافه میروید علاوه بر اینکه از فضا و آرامش کافه لذت میبرید کتابهای خودتان را ببرید و مطالعه کنید.
۳. حذف کردن اهداف بدون جذابیت و تاثیر آن بر هدف گذاری در زندگی
اگر اهدافی دارید که برای شما جذاب یا انگیزه بخش نیستند بهتر است آنها را حذف کرده و یا با اهداف هم مرتبط جذاب ادغام کنید. سعی کنید بیشتر تمرکزتان را روی اهدافی بذارید که از انجام دادن آنها لذت میبرید و مطابق با خواستههای شما است. در اینجا میتوانید از دوستانتان درخواست کنید که در بعضی از این اهداف با شما شریک شوند تا انگیزه انجام آن کار در شما بیشتر شود.
۴. اهداف شما باید قابلیت اندازه گیری هدف گذاری در زندگی داشته باشند !
اهدافی که شما در لیستتان نوشتید باید قابلیت اندازه گیری داشته باشد. به طور مثال تغییرات رفتاری مثل مهربان شدن قابلیت اندازه گیری ندارند و باید حذف شوند و به لیست ارزشهای شما اضافه گردد. چرا که اینها اهداف شما نیستند بلکه از ارزشهای شما به شمار میروند. چون زمانی که کاری را از لیست اهدافتان انجام میدهید بعدا باید آنها را از نظر کمی و کیفی بررسی کنید.
۵. مسئولیت اهداف تان را بر عهده بگیرید
در وهلهی اول اهداف شما به خود شما مربوط است و به دیگران ارتباطی ندارد پس نه تنها به دیگران مربوط نیست بلکه نباید وابسته به آنها باشد. به طور مثال حمایت و پیگیری کردن فرزند و یا همسرتان برای انجام کارهای متفاوت جزء اهداف شما نیستند! شما باید برای ارتقاء کیفیت خودتان برنامه ریزی کنید و متعهد به انجام اهدافی که نوشتید باشید ، نه اهدافی که بستگی به افراد دیگر دارند.
۶. در نوشتن اهداف تان ایده آل گرا نباشید
اهدافی که برای سال جدیدتان برنامه ریزی میکنید نباید به دور از واقعیت و خارج از توانایی شما باشد. به طور مثال اگر در سال جاری خانهای نقلی را اجاره کردهاید برای سال جدید نقل مکان به خانهی 200 متری را جزء اهدافتان قرار ندهید. سعی کنید قدمهای کوچک ، آرام و محکم برداریم تا به آنها برسیم. قدمهای بزرگ و خارج از توانایی ما باعث میشود انگیزه خود را از دست بدهیم و از ادامه برنامه ریزی دست نگه داریم.
۷. از لیست خود حداقل 3 هدف اصلی را انتخاب کنید !
حال زمان آن رسیده کمی صادقتر با خودمان باشیم و از بین اهدافی که برای خودمان لیست کردیم اهداف مهم را جدا کرده و برایشان برنامه ریزی مداوم و منظم داشته باشیم. تنها نوشتن اهداف بدون آنکه برنامه ریزی روزانه ، هفتگی و ماهیانه برایشان نداشته باشیم عملا برای ما فایدهای نخواهد داشت. اگر اهداف مهم شما زیاد هستند نیازی به حذف آنها نیست در اینجا میتوانیم به میزان اهمیتی که برایمان دارند آنها را اولویت بندی کنیم.
۸. سال تغییری خود را نامگذاری کنید
سال خود را نامگذاری کنید وآن را به بقیه بگویید تا متعهد شوید به آنها عمل کنید. تمامی هدف گذاری در زندگی خود را در یک کادر بگذارید و دقیق آنها را برنامه ریزی کنید و سپس برای آنها تنها یک کلمه پیدا کنید. تا سال خود را آن کلمه بنامید انتخاب اسم برای اهداف خود یک چهارچوب است که شما را داخل آن نگه میدارند و نمیتوانید از آن خطوط عبور کنید جملهی معروفی است که میگوید. استراتژی یعنی هنر ” نه ” گفتن به فرصتهای مختلف در راستای تمرکز به فرصت اصلی. استراتژی خود را پبدا کنید.
۹. زمان خود را مدیریت کنید و در راستای اهداف تان قدم بردارید
روزی یک قدم به سمت اهدافتان بردارید ! برنامهاش یکساله است و باید برای حرکت در آن بطور کامل برنامه ریزی کنید. برای مثال قرار است برای یکسال به 36 کافه بروید ، این یعنی فصلی 4 کافه و یعنی ماهی 3 کافه و یعنی هر ده روز یک کافه. شرایط را ایجاد کنید.
در اینجا پیشنهاد میکنیم زمانیکه طبق برنامه ریزیتان پیش رفتید و اهدافتان را یکی پس از دیگری انجام دادید برای خودتان جایزه در نظر بگیرید این کار به شما کمک میکند که انگیزه و شورو هیجانی برای ادامهی راه داشته باشید.
۱۰. در صورت نیاز اهداف و برنامه ریزی تان را مجددا بازبینی کنید
اگر در مسیری که پیش رو دارید از برنامه ریزی و اهداف خود عقب ماندید دچار استرس و نگرانی نشوید در خیلی از مواقع امکان دارد این برای شما پیش بیایید که برنامه ریزی شما با واقعیت تفاوت زیادی دارد. در اینجور مواقع مجددا دفتر خود را باز کرده و برنامه ریزی جدیدی بکنید تا دوباره در مسیر درست رسیدن به اهدافتان قرار بگیرید.
عواقب کشنده نبود هدف گذاری در زندگی و برنامه ریزی
نداشتن هدف و برنامه حداقل به ۵ طریق کسبوکار شما را نابود میکند. اگر میخواهید از شکست کسبوکار خود اطمینان حاصل کنید، روی هدف گذاری و برنامه ریزی هیچ وقتی نگذارید و سر خود را به کارهای روزمره گرم کنید. حداقل به این ترتیب احساس آزادی بیشتری خواهید کرد و از اینکه غرق در کارهای متنوع میشوید لذت خواهید برد! نهایتا با اینکه هر روز به سختی کار کردهاید، کسبوکارتان شکست میخورد و اصلا هم تقصیر شما نیست. در ادامه به چند تا از مهمترین عواقب نداشتن هدف و برنامه اشاره میکنیم:
۱. باد کسبوکار شما را خواهد برد
بدون هدف و برنامه نه اولویت دارید، نه جهت. فهرست و زمانبندی کارهای ضروری را نمیدانید، مسئول انجام کار و روش کار را هم تعیین نکردهاید. بنابراین کارها را به موقع انجام نمیدهید و بالاخره در چرخه اضطرار و اضطراب گرفتار میشوید و این چرخه مدام تکرار میشود. بهعلاوه ممکن است هر پیشنهاد وسوسه برانگیزی را بپذیرید و آرزوهای قبلی خود را فراموش کنید. به این ترتیب کنترل کسبوکار خود را دست بادهای پراکنده سپردهاید. تعیین اهداف دقیق و برنامه ریزی کسبوکار را جدی بگیرید تا گرفتار جریانهای پراکنده نشوید.
۲. وقت، پول و انرژی خود را از دست میدهید
مغز ما بدون داشتن قصد و نیت مشخص، نمیتواند فعالیت منسجمی انجام دهد. بنابراین اگر شما به مغزتان هدف و مسیر ندهید، بخشی از مغز به نام مغز قدیم اینکار را به عهده میگیرد و اتفاقا تمام سعیش این است که در لحظه، بیشترین لذت را ببرید. مغز قدیم بین انسان و حیوان مشترک است و معیار اصلی آن راحتی در لحظه حال است. این بخش از مغز، نسبت به گذر زمان حساس نیست و هیچ تغییر بلند مدتی را دنبال نمیکند. داشتن هدف و اهمیت برنامه ریزی اینجاست که شما را قادر میکند از تمام مغز خود استفاده کنید تا منابع شما صرف کارهای پراکنده نشود. کارهای پراکنده، روی هم جمع نمیشوند ولی قطعا منابع شما را تا قطره آخر مصرف میکنند.
۳. در تخصص خود ورزیده نمیشوید و از نظر روانی فرسوده میشوید
شکست معلم خوبی است، البته اگر هدفمند باشد! بدون هدف و برنامه، شکستهای بیفایدهای را تجربه میکنید و چیزی از آن یاد نمیگیرید. با داشتن هدف و برنامه، حتی شکستهای شما هم ارزشمند خواهد بود! شکستِ ارزشمند چیزهای جدیدی به شما میآموزد، بنابراین در کار تخصصی خود ورزیدهتر میشوید. از طرف دیگر، شکستهای بیفایده بهمرور زمان روح و روان شما را فرسوده میکند. این در حالی است که شواهد علمی نشان میدهد شکستهای ارزشمند، باعث تابآوری بیشتر شما خواهد شد.
۴. بدون هدف گذاری در زندگی و برنامه ریزی دچار بیتفاوتی میشوید
الان چرا این مقاله را میخوانید؟ چرا درحال گردش در اینستاگرام نیستید؟ احتمالا بهدنبال جواب سوالی هستید. مثلا اینکه چگونه هدف گذاری کنیم، یا اینکه چگونه برنامه ریزی کنیم. جستجوی هدف و برنامه، ذهن شما را پر از سوال میکند و این سوالها شما را به دنبال خود میکشد. این سوالات ذهن شما را متوجه اطراف میکند تا جوابها را بیابید و روی آنها متمرکز باقی بمانید. بدون هدف و برنامه، تمام اتفاقات و فرصتهای محیط برای شما یکسان خواهد بود بنابراین نمیتوانید راهحلها را ببینید و معیاری برای ترجیح دادن یک موضوع بر موضوعی دیگر نخواهید داشت. به همین سادگی بیتفاوت میشوید و کاملا آماده انواع حواسپرتی خواهید بود.
۵. مزیت اعتیاد به موفقیت را از دست میدهید
موفقیت شیرین است. همانطور که ما به شیرینی و شکلات معتاد شدهایم، موفقیت هم اعتیاد آور است. با داشتن هدف و برنامه، گامبهگام موفقیتهایی را تجربه خواهید کرد که مسیر پاداش را در مغز شما فعال میکند. از این به بعد مغز شما تلاش میکند که این حالِ خوب را دوباره تجربه کند و به تلاش برای موفقیت عادت میکند. پاداشها سازنده عادتها هستند و این یک ودیعه طبیعی است که بدون هدف و برنامه، بهتدریج از امتیازات آن محروم میشوید.
گامهای سهگانه برای تعیین اهداف
حالا چهکار کنیم؟ چگونه برای کسبوکار خود هدف گذاری کنیم؟ گامهای سه گانه زیر کمک میکنند به فهرست اهداف خود دست پیدا کنیم و آنها را اولویتبندی کنیم.
گام ۱. تجسم کنید به وضعیت مطلوب خود رسیدهاید. چه چیزی تغییر کرده است؟
رسیدن به هدف یعنی رسیدن از نقطه موجود به نقطه مطلوب، یعنی تغییر. به کمک موهبت تخیل، میتوانید تجسم کنید آینده دلخواه شما یا کسبوکارتان چیست. در چه شرایطی احساس شعف و غرور میکنید؟ باخود صریح و بدون رودربایستی باشید. هر چیزی که تغییر کرده است را بنویسید و بعدا به ترتیب اولویت مرتب کنید. موارد تغییر را دوتادوتا و از نظر اهمیت با هم مقایسه کنید و این کار را تا انتها انجام دهید تا ببینید کدام موارد مهمتر است. حالا حداقل تعداد اهداف را از بین مهمترینها انتخاب کنید و با قساوت تمام، بقیه را فراموش کنید تا دچار مشکل «رقابت اهدف» نشوید. تا اینجای کار هدفی شوقانگیز خواهید داشت که باید بیشتر روی آن کار کنید تا قابل دستیابی شود.
گام ۲. برای انجام هریک از تغییرات بالا، چه چیزهای دیگری باید تغییر کنند؟
پیشنیازهای هر یک از تغییرات را مشخص کنید. برای این منظور از دو منبع متفاوت کمک بگیرید. اول تخیل خودتان و دوم تجارب افراد یا کسبوکارهای موفقتر. با این کار در حقیقت اهداف بزرگ خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کردهاید. به این نکته توجه کنید که بهدست آوردن هر چیز یعنی صرفنظر کردن از چیزی دیگر. آماده فدا کردن چیزهایی باشید که کمتر میخواهید تا به آن چیزی برسید که بیشتر میخواهید. حالا یک بار دیگر قساوت به خرج دهید و تمام آنچه کمتر میخواهید را فراموش کنید. آنچه باقی مانده است را بنویسید.
گام ۳. اهداف باقی مانده را به شیوه SMART بازنویسی کنید
خوشبختانه مدل SMART را در همین مقاله توضیح دادهایم. برای عملی کردن این الگو، می توانید از چک لیست زیر استفاده کنید و اهداف را بهگونهای بازنویسی کنید تا مطمئن شوید توسط این چکلیست تایید میشود:
هدف گذاری در زندگی من:
- کاملا مشخص و معین است و ابهامی در فهم، تصور یا بیان آن ندارم.
- قابل اندازهگیری عددی است. واحد عددی اندازهگیری آن (فلان) است.
- واقعی و قابل دستیابی است. یا قبلا توسط دیگران محقق شده یا اینکه چندان تخیلی نیست.
- باعث می شود خودم را تحسین کنم. چه در تنهایی و در جامعه، خجالت زده نخواهم شد.
- میدانم در چه تاریخی به هدفم میرسم. در تاریخ (فلان) به هدفم خواهم رسید.
ویژگی های هدف گذاری در زندگی و برنامه ریزی موثر
بر مبنای خودآگاهی (در حوزۀ فردی) باشد
هرچقدر فرد خودآگاهتر باشد و براساس خودآگاهیاش هدف گذاری کند، احتمال رسیدنش به هدف بیشتر است؛ یعنی هرچقدر واقعیتر هدف گذاری کنیم، تعهد بیشتری داریم که به هدفمان برسیم.
هدف گذاریِ واقعی زمانی اتفاق میافتد که براساس نیازها، مسئلهها و.. صورت گیرد؛ نه از روی تقلید، حرص و طمع.
جزئی و دقیق باشد
هدف گذاری باید جزئی و دقیق باشد؛ یعنی وقتی هدف گذاری میکنیم، دقیقاً بدانیم چه میخواهیم.
یکی از اشتباهات رایج در هدف گذاری این است که کلی هدف گذاری کنیم؛ مانند هدف گذاری برای موفقشدن، سلامتی، قبولی در دانشگاه دولتی، پولدارشدن و… .
بنابراین هرچه دقیقتر بدانیم که چه میخواهیم دقیقتر برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میکنیم.
حالا که با ویژگی های هدف گذاری و برنامه ریزی آشنا شدیم، میخواهیم آثار هدف گذاری را در ابعاد مختلف بررسی کنیم.
هدف گذاری و برنامه ریزی در مدیزیت
اگر دوست دارید هدف گذاری را کارگاهی و همراه با تمرین یاد بگیرید در دوره آموزش هدف گذاری حرفه ای شرکت کنید.
برنامه ریزی روزانه چه ویژگی هایی دارد؟
منطبق بر خودآگاهی است
اولین ویژگی برنامه ریزی موثر و هدف گذاری در زندگی این است که با خودآگاهی منطبق باشد؛ بهعبارتی هرچقدر خودآگاهی بیشتری داشته باشیم، بهتر و جامعتر و دقیقتر میتوانیم برنامه ریزی کنیم و سریعتر به اهدافمان برسیم. خودآگاهی یعنی من بدانم کجا هستم؟ در چه وضعیتی هستم؟ چه ویژگیهایی دارم؟ توانمندیها و علاقههایی دارم؟ به چه مقدار ظرفیت و قدرت روحی و روانی دارم؟ ترسهایم چیست؟ و بهطورکلی چه کسی هستم و چه چیزهایی دارم؟ هرچه از جزئیات برنامهها و اهداف شخصیام بیشتر اطلاعات داشته باشم، دقیقتر میتوانیم برنامه ریزی کنم.
فرض کنید میخواهید از آدرس الف به آدرس ب بروید. اگر ندانید دقیقاً در چه مختصات و آدرسی هستید، نمیتوانید به آدرس ب بروید (حتی اگر آدرس ب را هم بهخوبی بدانید)؛ زیرا نمیدانید کجایید و از کجا میخواهید به مقصد برسید؛ بنابراین ما در برنامه ریزی به یک خودآگاهیِ اولیه نیاز داریم تا بدانیم توانمان چقدر است و در چه شرایطی هستیم تا بتوانیم باتوجهبه وضعیت و داشتههایمان به طرح و برنامهای بهتر برسیم.
البته گفتنی است منظور ما این نیست باید در ابتدای برنامه ریزی خودآگاهی کامل داشته باشیم و بعد برنامه ریزی کنیم؛ به هیچ عنوان! شما با کمترین خودآگاهی (نمره ۱) باید برنامه ریزی کنید. اصلاً یکی از مسیرهای رسیدن به خودآگاهی همین برنامه ریزی مستمری است که مبتنی بر خودشناسی است.
مهم است که برنامۀ من برنامهای باشد که خودم براساس نیاز و اهدافم طراحی کردهام؛ نه برنامۀ فلان استاد و معلم (تقلید ممنوع). چنین برنامهای ارزش دارد و در صورت استمرارداشتن در این نوع برنامه ریزی (که مبتنی بر خودآگاهی است)، روزبهروز بهصورت چرخهای برنامهها و خودآگاهی ما تقویت میشود و در کنار این دو، مسیرِ رسیدن به اهدافمان سریعتر و قویتر طی خواهد شد.
هدف گذاری در زندگی باعث خوداگاهی میشود
حالا که سفر تهران به پایان رسید و دوباره به شهرمان برگشتیم، میخواهیم از تجربیات این سفر استفاده کنیم. حالا به این نتیجه رسیدهایم که اگر ۵ صبح حرکت میکردیم و از جادۀ شمال بهسمت تهران حرکت میکردیم، سفر لذتبخشتری داشتیم.
به امثالِ این تجریباتِ شخصی خودآگاهی میگوییم. برنامه ریزی درست و اصولی در طی هدف گذاری باعث رسیدن به خودآگاهی میشود.
استمرار دارد
احتمالاً تابهحال شنیدهاید که اگر ۱۰ دقیقه صرف برنامه ریزی کنیم، سرعت عمل ما تا ۱۰ برابر زیاد میشود. اگر عادت کنیم هر شب قبل از خواب برنامۀ روز آینده را یادداشت کنیم، تاثیر برنامه ریزی را در روز بعد مشاهده خواهیم کرد.
البته برای رسیدن به برنامه ریزیِ مستمر به ابزاری برای برنامه ریزی روزانه نیاز داریم. حتماً برنامههای کلاسی دوران مدرسه را به یاد دارید. روز و ساعت برنامۀ هفته مشخص بود. ما هم نیاز داریم برای رسیدن به اهدافمان چنین برنامهای برای خودمان طراحی کنیم.
واقعگرایانه است
در برنامه ریزی باید واقعبین بود. اگر خیلی کلی و مبهم و حتی از روی تخیل و احساسات برنامه ریزی کنیم، احتمال عملکردن به برنامه پایین میآید. باید دقت کنیم میخواهیم برنامهای طراحی کنیم که به آن عمل کنیم؛ پس واقعگرایانه برنامه ریزیکردن از دیگر شاخصهای برنامه ریزی موثر است
در اصل برنامه ریزی باید بر مبنای اهداف باشد؛ والا برنامه ریزی بیمعناست؛ مثلاً شخصی که برنامه ریزی کرده سحرخیز شود؛ اما نمیداند در ساعت ۶ صبح به کدام برنامه از اهدافش میخواهد عمل کند، به مشکل برخواهد خورد.
جامع است
برنامه ریزی موثر باید جامع یعنی مبتنی بر تفکر سیستمی باشد؛ بنابراین باید ابعاد مختلف زندگی شخصی و اجتماعی را شامل شود. مثلا باید در ابعاد مختلف هدف گذاری در زندگی از جمله روحی، قلبی، عقل، فکر و جسم برنامه ریزی داشت یا حتی در برنامه ریزی جامع میتوان از چرخه زمدگی کمک گرفت و برای قسمتهای مختلف زندگی برنامه داشت.
شاخص دارد
برنامه ریزی موثر باید شاخص داشته باشد تا بتوان آن را تحلیل و دقیقتر برنامه ریزی کرد.
هر چیزی را که نتوان اندازه گرفت، نمیتوان ارتقا داد. پس باید مقید باشیم که برای برنامه ریزی شاخص داشته باشیم؛ مثلاً یکی از شاخصهای اندازهگیری میتواند ساعت باشد.