همه ما تمایل به بازگو کردن راز با افراد قابل اعتماد داریم تا هم از حجم اضطرابمان کم کنیم و هم نگران فاش کردن رازهایمان نباشیم. این مطلب از گروه موفقیت شادمگ به شما آموزش میدهد که چه کسی را برای بازگو کردن راز خود امین بدانید.
بازگو کردن راز با افراد مورد اعتماد
ما ذاتا تمایل داریم رازهایمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم و درباره آنها حرف بزنیم تا از حجم اضطراب مان کم کنیم. بسیاری از افراد با تصور اینکه کارشان اشتباه است، خودشان را سرزنش میکنند و از فاشکردن رازهایشان پشیمان میشوند. درمیانگذاشتن راز با کسی که به او اعتماد دارید مشکلی ایجاد نمیکند.
مشکل اصلی زمانی ایجاد میشود که شما شخص اشتباهی را برای درمیانگذاشتن رازهایتان انتخاب میکنید و وقتی از اعتمادتان سوءاستفاده میکند، تصور میکنید دیگر نباید رازهایتان را با هیچکس در میان بگذارید. بهجای اینکه خودتان را بابت گفتن رازتان به دیگران سرزنش کنید، در پی شناخت افراد قابلاعتماد باشید، با آنها دوست شوید و با اطمینان از خیرخواهی آنها، رازهایتان را در میان بگذارید. در این مقاله میگوییم چطور افراد قابلاعتماد را پیدا کنید و رازهایتان را به آنها بگویید.
مخاطبی مناسب انتخاب کنید
ممکن است در طول سفر، با مسافر دیگری دوست شوید و سفره دلتان را پپشش باز کنید و رازهایتان را به او بگویید. بعد از سفر هم از دوست چندساعته خود خداحافظی میکنید. بعد از این خداحافظی، شما به ۲ فرد غریبه تبدیل میشوید، بنابراین احتمال اینکه هرکدامتان از آنچه میدانید سوءاستفاده کنید، زیاد نیست. نتیجه این کار، سبکشدن بهخاطر حرفهایی است که به دیگری گفتهاید.
در سالهای اخیر، این روابط کوتاهمدت کمتر شدهاند و حتی همان همسفر هم ممکن است بعدا به دوست آنلاین شما در اینستاگرام تبدیل شود. ارتباطات بلندمدت مزیتهای بسیاری دارد، اما احتمال سوءاستفاده از رازها یا بهاشتراکگذاشتن آنها با دیگران و بازگو کردن راز را افزایش میدهد.
افرادی که برای رازداری انتخاب میکنید باید قابلاعتماد باشند، شما را بپذیرند، دوست داشته باشند رازهایتان را بشنوند. اولین کسانی که میتوانند شنونده رازهای شما باشند دوستان نزدیک، اعضای خانواده و همسر شما هستند. شما میتوانید برای گفتن اطلاعات مهم و خصوصی به این افراد اعتماد کنید.
روش انتخاب فرد مناسب
فهرستی از افرادی درست کنید که به آنها اعتماد دارید و احساس میکنید میتوانید رازهایتان را با آنها در میان بگذارید. اگر تعداد افراد این فهرست زیاد است، به شما تبریک میگوییم! شما ارتباطات نزدیک زیادی دارید که بسیار ارزشمند است، اما نیازی نیست رازهایتان را به همه آنها بگویید. مشخص کنید که اعضای این فهرست را بر اساس چه معیارهایی انتخاب کردهاید، سپس معیارهای جدیدی را به آنها اضافه کنید و تا میتوانید تعداد افراد را محدود کنید. اینطوری تصمیم گیری برایتان سادهتر خواهد شد.
فرد رازدار باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
در سال ۲۰۱۸ تحقیقی انجام شد درباره اینکه انسانها برای درمیانگذاشتن رازهایشان به چه کسانی اعتماد میکنند. بر اساس این تحقیق، مهربانی و طرز فکر مشابه و قاطعیت ۳ ویژگی مهم افراد قابلاعتماد هستند. محققان به این نتیجه رسیدند که مهربانی و قاطعیت باعث میشوند گوینده به شنونده اعتماد کند و رازهایش را با او در میان بگذارد. سپس اشتیاق و پذیرش (طرز فکر مشابه) است که گوینده را ترغیب میکند رازهای دیگری را هم به فرد مورداعتمادش بگوید.
البته این ویژگیها معیارهای دقیقی برای سنجش میزان رازداربودن افراد نیستند و صرفا بر اساس تحقیقات و نظرسنجی از افراد به دست آمدهاند. شاید کسی که شما برای گفتن رازتان انتخاب میکنید طرز فکر مشابه شما نداشته باشد، اما بتواند باورها و رازهای شما را بشنود و سپس راه درست را به شما نشان بدهد و در تصمیمگیری کمکتان کند. چنین فردی اجازه نمیدهد قضاوتها و نظر شخصیاش روی راهکاری که به شما ارائه میدهد یا ارتباطش با شما تأثیر بگذارد.
۱. مهربانی و شفقت
افراد شایسته اعتماد کردن انسانهایی دلسوز هستند که میتوانند با دیگران همدلی کنند و بدون قضاوتکردن دیگران، به رازهایشان گوش بدهند. چنین افرادی به حرفهای شما گوش میدهند و درکتان میکنند. چنین فردی بدون اینکه خودش درگیر غمها و مشکلات شما شود، در کنارتان قرار میگیرد و سعی میکند هرآنچه از دستش برمیآید برای بهترشدن حالتان انجام بدهد.
افراد مهربان همان کسانی هستند که میتوانید بدون ترس از قضاوت شدن یا شنیدن نصیحتهای کلیشهای، با آنها درددل کنید.
یکی از نکات مهمی که باید در خصوص بازگو کردن راز به آن توجه داشته باشید این است که مهربانی بهتنهایی کافی نیست. شاید فردی مهربان باشد، با آغوشی باز شما را بپذیرد و به حرفهایتان گوش بدهد، اما آنقدر به شما تعهد نداشته باشد که رازتان را پیش خودش نگه دارد و به دیگران چیزی نگوید. بنابراین لازم است معیارهای مختلفی برای انتخاب دوست رازدار داشته باشید تا بعدا دچار مشکل نشوید.
۲. قاطعیت
بیایید با ذکر یک مثال توضیح بدهیم که چرا افراد قاطع قابلاعتماد هستند. تصور کنید فردی با نیرنگ از دیگری سوءاستفاده کرده و بخشی از داراییهایش را به ناحق از او گرفته است. فرد خطاکار اکنون عذاب وجدان دارد و نمیداند چطور میتواند کارش را جبران کند. اگر فردی را برای نگهداری رازهایش انتخاب کند که فقط مهربان است، احتمالا چنین پاسخهایی میشنود: «اشکالی نداره. سعی کن از این بهبعد درستکار باشی» یا «من درکت میکنم. سعی کن دیگه به اشتباهت فکر نکنی».
این پاسخها چاره وجدان ناآرام فرد خطاکار و جبرانکننده زیان مالی فرد قربانی نیست. در عوض اگر فرد گناهکار رازش را با انسانی مهربان و قاطع در میان بگذارد، بدون شک یک پاسخ میشنود: «چیزهایی رو که به ناحق گرفتی به صاحبش پس بده!» این جمله شفاف، تکلیف فرد خطاکار را مشخص میکند و او متوجه میشود برای بهترشدن حالش باید خسارت را جبران کند.
افراد قاطع کاری که باید را انجام میدهند و به شما هم انگیزه میدهند که کار درست را انجام بدهید.
۳. طرز فکر مشابه
هیچکس دوست ندارد وقتی رازی را به کسی میگوید، سرزنش شود. بنابراین لازم است شخصی را برای شنیدن رازهایتان انتخاب کنید که بتواند حرفهایتان را بپذیرد و بدون قضاوت و سرزنش، راهنماییتان کند. گاهی اوقات بعضی از اتفاقات صرفا به این دلیل به راز تبدیل میشوند که برخلاف هنجارها و قوانین جامعه هستند. اگر چنین رازهایی را با کسی در میان بگذارید که معتقد است هیچکس حق هنجارشکنی ندارد و هنجارشکنها باید مجازات شوند، به مشکل برمیخورید.
همانطور که پیش از این گفتیم، ممکن است فردی طرز فکر مشابه شما نداشته باشد، اما بتواند به صحبتهای شما گوش بدهد. مثلا در روانشناسی، درمانگر عقاید و باورهای خودش را دارد، اما هنگام صحبت با مراجع بر اساس استدلال و دانش به او راهکار میدهد و درگیر قضاوت دیگران نمیشود. شباهت طرز فکر زمانی لازم است که کسی بخواهد با توجه به دیدگاه شخصیاش رازهای شما را بشنود.
۴. برونگرایی
منظور ما از فرد برونگرا کسی نیست که دوست دارد همه زمانش را در مهمانی و دورهمیها بگذارند و از احساس تنهایی فراری است. وقتی کسی برونگرا باشد، میتواند بهخوبی با شما ارتباط برقرار کند، شنونده خوبی است و آمادگی پذیرش دوستی نزدیک با شما را دارد. در نتیجه برقراری ارتباط و اعتماد به او سادهتر میشود و شما میتوانید رازهایتان را با او در میان بگذارید.
گاهی هم ممکن است که فرد درونگرا باشد، اما اعتماد شما را جلب کند و احساس کنید که میتوانید رازهایتان را با او در میان بگذارید. در این صورت، برونگرایی یا درونگرایی او اهمیتی ندارد و میتوانید رازهایتان را با او در میان بگذارید. برونگرایی صرفا بهدلیل ایجاد سهولت برقراری ارتباط یکی از ویژگیهای افراد رازدار محسوب میشود.
چه رازهایی را میتوانیم با دیگران در میان بگذاریم؟
این مسئله بازگو کردن راز برای هر فرد متفاوت است. بعضی از افراد ترجیح میدهند موقعیتهای شخصی زندگیشان را پنهان نگه دارند و درباره آنها با کسی صحبت نکنند و گروهی دیگر ترجیح میدهند مهمترین رازهایشان را با شخصی قابلاعتماد در میان بگذارند. به یاد داشته باشید که نیازی نیست در یک جلسه تمام رازهای نگفته زندگیتان را به دیگری بگویید. ابتدا از رازها و ماجراهای ساده شروع کنید و کمکم سراغ گفتن رازی بروید که گفتنش برایتان دشوار است.
بر اساس تحقیقی در سال ۲۰۱۸، افراد مختلف چنین موضوعاتی را با افراد مورداعتمادشان در میان گذاشته بودند:
- خیانت؛
- تمایلات و گرایشهای جنسی؛
- تجربه سقط جنین؛
- قربانی تعارضات شدن؛
- درگیری و آزارهای فیزیکی؛
- اختلالات و بیماریهای روانی؛
- بیماریهای مقاربتی؛
- فریبها و شکست در زندگی؛
- ازدستدادن داراییها؛
- اعتیاد؛
- اعتقادات مذهبی؛
- جرایم نظامی عمدی و غیرعمدی.
وقتی میخواهید رازی را با کسی در میان بگذارید، مطمئن شوید دانستن اطلاعاتی که در اختیارش قرار میدهید مشکلی برای او ایجاد نمیکند.
نیاز ما به صحبت با دیگران به این معنی نیست که باید تمام رازها و اتفاقات زندگیمان را برای دیگری تعریف کنیم.
یکی از مهمترین نکاتی که هنگام گفتن رازها باید در نظر بگیرید این است که مشخص کنید مرز آنچه میتوانید با دیگران به اشتراک بگذارید و آنچه نباید بگویید کجاست. افرادی که این مهارت را دارند، هم میتوانند رازهایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و ذهنشان را آرام کنند و هم اطلاعات محرمانهشان را فاش نکنند تا از آنها سوءاستفاده نشود.
حریم خانه ما چگونه است؟
آیا حریم خانه ما حفظ میشود؟ اگر حریم خانه ما محفوظ است و مراقبش هستیم، جای هیچ نگرانی نیست. اگر از گفتن حرف دلمان با افرادی که محرم دلمان میدانیم راضی هستیم و احساس امنیت میکنیم، شاید یکی از مبارکترین موهبتهای هستی را داریم. این موهبت نصیب ما شده است که احساس داشتن رازدار و امین اسرار و درنتیجه تنها نبودن را داشته باشیم.
در اینصورت مورد اعتماد دیگران هستیم یا اینکه دیگری مورد اعتماد ماست. به این ترتیب احساس خوبی را تجربه میکنیم که بهراستی نمیتوان آن را همه جا پیدا کرد. این موهبت همچون تندرستی، قدرت تفکر و بسیاری از موهبتهای دیگر رایگان به زندگی ما ارزانی شده است، اگرنه با صرف هیچ هزینه و مبلغی حتی بیشترین مبالغ دنیا هم، دستیافتنی نبود. خوشبختانه این موهبت به زندگی بسیاری از ما هدیه شده است.
ممکن است شخصی این موهبت را در همسر خود یافته باشد یا در مادر یا دوست خود یا هر شخصی با هر نسبت دور یا نزدیکی در خویشاوندان و آشنایان. ولی هرچه هست مهم این است که این نعمت و هدیه از هستی در زندگی ما وجود دارد.
افشاگریهایی که زندگیها را نابود میکند
هماکنون که واژگان این نوشته کنار هم قرار میگیرد، بسیاری از مردم جهان از نداشتن این نعمت و احساس تنهایی و ناامنی ناشی از آن رنج میبرند. چه بسیار هستند افرادی که با یک افشای راز عزیزانشان دارایی و ثروت خود را به باد میدهند یا روابط خویشاوندی خود را از دست میدهند یا زندگیشان دگرگون میشود و اینها نتیجهای در پی ندارد، جز ویرانی و خرابی. سرگشتگی و مسائلی از این دست که برای زندگی و روح و روان و حتی جسم ما مخرب است.
بسیاری از ما تا به حال با برملا کردن راز دل دیگری و حتی درددل آنان نقش بزرگی در این ویرانیها داشتهایم و جالب اینجاست که همیشه هم خودمان را از آنها بری میدانیم و باور نداریم که با افشای آن رازها، هرچند کماهمیت و کوچک، چه آسیبی به دیگران رساندهایم. شاید یکی از دلایلی که باعث میشود بسیاری از ما نتوانیم راز دل دیگران را در وجود خود نگه داریم، نداشتن آگاهی در همین باره است.
اینکه در نظر نگیریم که عواقب کارمان چیست یا چه میتواند باشد، اینکه نتوانیم درنظر بگیریم که ما هم به عنوان یک فرد مؤثر در این هستی، هر حرکتی که انجام میدهیم، میتواند مؤثر یا مخرب باشد. شاید باور نداریم که تأثیر داریم، و از عدم این باور خودمان را و بدتر از آن حرف و رفتارمان را هم دست کم میگیریم. اینجور وقتها شاید ندای وجدان هم به سراغ ما بیاید و مثلاً بگوید، سمیرا این چه کاری است که انجام میدهی؟! محمود، جلوی زبانت را بگیر، چون داری با این حرف آبروی پسرت را میبری! ولی آنقدر مشغول و سرگرم تخریب دیگری هستیم، آن هم به طور ناآگاهانه که صدای وجدانمان را نمیشنویم.
نکته مهم
اگر از این دست افراد هستیم بهتر است به جای لذت بردن از غیبتی که با افشای راز دیگری داریم، خود را فردی بازنده ببینیم. اگر نمیتوانیم حرف دل فرزند، مادر، همسر، برادر و… را در وجود خود نگه داریم، بهتر است هماکنون فکری به حال خودمان بکنیم. احساس بازنده بودن احساس خوبی نیست و ممکن است فرد را به ناامیدی و حتی افسردگی بکشاند، ولی برای نشان دادن زشتی کارمان بد نیست چند دقیقهای تحملش کنیم. هرچه باشد قرار است فکری به حال خودمان بکنیم. رفتارمان را نگاه کنیم و درباره آن فکر کنیم. اگر غیر از این است، شاید صرف کردن زمان برای خواندن این نوشته هم چندان فایدهای نداشته باشد.
در اینباره شاید بهتر باشد به اعتماد به نفس خودمان نگاهی بیندازیم. ببینیم که بهراستی چه چیزی در وجود ما کم است که باعث میشود قدرتمان را در نگه داشتن راز دیگری از دست بدهیم. این ضعف از جایی نشئت میگیرد که پیدا کردنش شاید مشکلات بزرگی را از زندگی ما پاک کند. نه تنها از عدم رازداریمان که ممکن است این کمبود باعث و منشأ بسیاری از رفتارهای نامناسب دیگر در ما هم شده باشد.
برملا کردن راز مایه سقوط است
نگهداری از راز چه برای خود و چه دیگری در روایات دینی و مذهبی مورد توجه بسیار بوده است. برای نمونه حضرت علی (ع) در اینباره بازگو کردن راز فرمودهاند: «کسی که در نگه داشتن راز خود ناتوان باشد، در حفظ راز دیگران توانا نباشد.» امام نخست شیعیان در حدیث دیگری در اینباره میفرمایند: «پیروزی، به محکمکاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگهداری رازهاست.»
امام جعفرصادق (ع) نیز درباره بازگو کردن راز فرمودهاند: «برملا کردن راز، (مایه) سقوط است.» این چند سخن نمونهای از اهمیت موضوع رازداری برای ماست. اینکه حواسمان را دراینباره جمع کنیم و بیش از پیش جلوی زبانمان را بگیریم. حال چه درباره اعضای خانواده و حفظ حریم خانه و کاشانه خود و چه درباره خود و دیگران.
شاید اگر به اخلاق در زندگی توجه بیشتری نشان بدهیم، نیازی به یادآوری بسیاری از نکات نباشد. اگر بیشتر به اخلاق و اندیشهای که باعث میشود آن را از خودمان بروز بدهیم دقت کنیم جلوی بسیاری از گرفتاریها گرفته میشود. برای این کار نیازی نیست مسئله را بزرگ کنیم و برای خودمان معمای پیچیده درست کنیم. فقط کافی است خودمان را جای دیگری بگذاریم و این اندیشه را در سر و قلب داشته باشیم که میخواهیم مفید باشیم و به دیگران آسیبی نرسانیم.
چگونه محرم اسرار دیگران باشیم
بهگفته این جامعهشناس، موضوع مهم در بازگو کردن راز آن است که هدف فرد از بیان آن مشخص باشد. برملا شدن رازهای ناخواسته معمولا مشکلات زیادی بهدنبال خواهد آورد؛ تا جاییکه میتواند باعث از هم پاشیده شدن روابط صمیمانه و زندگی مشترک افراد شود.
لبیبی میگوید میزان موفقیت افراد برای بیان اسرارشان با یکدیگر به نوع موضوع، اراده شخص و همچنین طرف مقابل آنها بستگی دارد. اینکه تا چه حد بتوانند مؤثر و حداقل شنوندههای خوبی باشند. همچنین به اندازهای معتمد باشند که دیگران بتوانند به آنها اطمینان کنند. برای رسیدن به چنین جایگاهی به جای شماتت و قضاوت کردن آنها باید بتوانیم آنها را درک کنیم تا برای در میان گذاشتن مشکلات خود احساس ضعف نداشته باشند.
البته بعضی مواقع هم بیان راز فقط جنبه تخلیه روانی دارد و شخص درخواست هیچ کمکی از دیگران ندارد. البته این موضوع هم با توجه به شخصیت و خواسته افراد با همدیگر متفاوت است.